
مقدمه
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر یک دهه اخیر رژیم صهیونیستی، یکشنبه (۲۳ خرداد) پس از ۱۲ سال حکمرانی، توسط کابینه ائتلافی بنت- لاپید موسوم به «کابینه تغییر» از قدرت کنار گذاشته شد. کابینه جدید ائتلافی ناموزون و غیر منسجم، از ۲۵ نماینده احزاب میانه¬رویی همچون «یش عتید» و «آبی-سفید»، ۱۹ نماینده احزاب راستگرا «یامینا»، «اسرائیل بیتنا» و «امید نو»، ۱۳ نماینده احزاب چپ گرا «کارگر» و «مرتس» و ۳ نماینده از اعراب مسلمان «راعم» است.
در واقع کابینه جدید ترکیبی ناهمگون و ناموزن از سرمایهداران در کنار سوسیالیستها، محافظهکاران در کنار لیبرالها، صهیونیستهای مذهبی در کنار صهیونیستهای سکولار و در نهایت همه آن¬ها در کنار اعراب مسلمان با محوریت مخالفت با نخست وزیری مجدد بنیامین نتانیاهو به عنوان یگانه عامل متحدکننده آنها است که اکنون قدرت را در سرزمینهای اشغالی در دست گرفته است؛ بنابراین پس از تشکیل دولت توسط کابینه تغییر، این سوال پیش آمده است که آیا این ترکیب ناهمگون قادر به حفظ قدرت خواهد بود یا باید منتظر شکست آن، برگزاری دور بعدی انتخابات و تداوم بحران سیاسی در رژیم باشیم؟
بسترهای تنش در کابینه تغییر
نفتالی بنت وزیر دفاع پیشین رژیم صهیونیستی در حالی سکان رهبری دولت تا سال ۲۰۲۳ را در ائتلاف با یائیر لاپید در دست گرفت که در شرایطی منحصر به فرد، حزب وی تنها ۷ کرسی از مجموع ۱۲۰ کرسی کنست را در انتخابات فروردین ماه سال جاری کسب کرده بود. در این انتخابات، لیکود با ۳۰ کرسی، یش عتید با ۱۷ کرسی، شاس با ۹ کرسی و آبی- سفید با ۸ کرسی، احزابی بودند که بیش از حزب یامینا، رهبران خود را به کسب جایگاه نخست وزیری نزدیک کرده بودند، اما بحران سیاسی پس از انتخابات و تبدیل صحنه سیاسی رژیم صهیونیستی به دو اردوگاه موافقان و مخالفان بنیامین نتانیاهو، نفتالی بنت را قادر ساخت با بهرهبرداری از بحران، رویای نخست وزیری خود را با وجود شانس کمتر نسبت به رقبا عملی سازد.
کسب جایگاه نخست وزیری تنها به پشتوانه ۶ کرسی در کنست (یکی از اعضا حزب یامینا در روز رای گیری رای ممتنع داد)، خود گویای شکنندگی کابینه جدیدی است که قدرت را در دست گرفته است. البته شکنندگی کابینه، صرفا به پشتوانه کم مایه نخست وزیر کنونی در کنسِت منحصر نمیشود، بلکه احزاب تشکیلدهنده آن به لحاظ فکری در حوزه¬های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اختلافات عمیق و گستردهای دارند و به پیروی از آن اهداف ناهمساز و ناسازگاری را پیگیری و گروه¬های اجتماعی مختلفی را نمایندگی می¬کنند. به عنوان نمونه نفتالی بنت یک صهیونیست مذهبیِ متعصبِ ماجراجو است که جناح راست افراطی را نمایندگی میکند در حالیکه یائیر لاپید به عنوان بازیگردان اصلی تشکیل کابینه، یک صهیونیست لیبرالِ سکولار عملگراست که جناح میانهرو را نمایندگی میکند.
پیچیدگی شرایط زمانی بیشتر میشود که «میراو میخائیلی» فمنیست چپ میانه، «نیتزان هوروویتز» (حامی حقوق همجنس بازان) نماینده چپ افراطی و درنهایت «منصور عباس» (مسلمان محافظه کار حامی حقوق اعراب) را نیز به این ترکیب ناهمگون اضافه نمایم. بر این اساس جناحهای مختلف درون کابینه، ضمن نمایندگی بخشهای خاصی از جامعه صهیونیستی، دارای اولویتهای متفاوت و در برخی موارد متعارض هستند که میتواند زمینه فروپاشی کابینه را فراهم سازد.
پرونده فلسطین و جهت گیری احزاب کابینه جدید راجع به این موضوع یکی از مهمترین حوزه¬های مورد اختلاف در کابینه جدید است. در حالیکه احزاب چپ و حزب عربی راعم (لیست متحد عربی) به راهکار دو دولتی و شکل¬گیری دولت مستقل فلسطینی معتقد هستند، حزب یامینا و دیگر احزاب راست گرای دولت جدید ضمن مخالفت با تشکیل دولت مستقل فلسطینی، همچنان بر گسترش شهرکسازیها در کرانه باختری و یهودیسازی سرزمین فلسطین تاکید دارند؛ به شکلی که نفتالی بنت در جلسه تشکیل دولت جدید نیز به صراحت بر حمایت از شهرک سازیها به ویژه در منطقه «ج» کرانه باختری تاکید کرد. از نظر بنت درگیری اسرائیلی- فلسطینی قابل حل نیست. به این ترتیب، او یکی از مخالفان سرسخت تشکیل دولت مستقل فلسطین به شمار میرود که در دولت جدید، حمایت دیگر احزاب راست¬گرای کابینه از قبیل اسرائیل بیتنا و امید نو را نیز به همراه دارد.
این در حالی است که منصور عباس رهبر حزب عربی راعم به همراه احزاب چپگرا از مخالفان شهرکسازی صهیونیستها در کرانه باختری به شمار میروند. اصولاً خواسته اولیه و اصلی جامعه عرب حامی حزب راعم، لغو قانون کامینتز (قانونی که در سال ۲۰۱۷ با هدف جلوگیری از ساخت و ساز¬های غیرقانونی-به زعم صهیونیستها- اعراب تصویب شد) است؛ لذا با توجه به اعلام نفتالی بنت مبنی بر حمایت از شهرک سازی¬ها در کرانه باختری، منصور عباس در آینده باید بین خواسته حامیان عرب و متحدان راست¬گرای خود یکی را انتخاب کند.
اما اختلافات دیدگاه احزاب راستگرای کابینه با طیف دیگر بهویژه حزب راعم فراتر از موضوع فلسطین، ماهیتی نژادی و ضد عرب دارد؛ نفتالی بنت یک یهودی افراطی است که نمی¬تواند نفرت خود از اعراب را پنهان کند. وی پیشتر با افتخار اعلام کرده بود: «من به تنهایی عربهای زیادی را در طول زندگیام کشتهام و هیچ مشکلی با ادامه کشتار اعراب ندارم». «اویگدور لیبرمن» دیگر همفکر بنت در کابینه نیز پیشترگفته بود: «شهروندان عربتبار سرزمینهای اشغالی باید به دولت صهیونیستی آزمون وفاداری بدهند و اگر قبول نشوند، از کشور اخراج شوند». این در حالی است که منصور عباس به عنوان نماینده اعراب در کابینه به دنبال به رسمیت شناخت حقوق اعراب بدوی و بهبود شرایط زندگی سایر اعراب ساکن سرزمینهای اشغالی است.
شکاف عمیق دیگر در دولت جدید، شکاف میان احزاب سکولا با احزاب مذهبی است. در این زمینه در حالیکه احزاب سکولار کابینه بویژه حزب مِرِتس به دنبال به رسمیت شناختن و پیگیری حقوق همجنسگرایان هستند، حزب راعم به عنوان یک حزب اسلامی به شدت با آن مخالف است. علاوه بر این، اختلاف میان احزاب سکولار با احزاب مذهبی صهیونیستی بر سر نحوه برخورد با یهودیان ارتدکس نیز از دیگر حوزههای مورد اختلاف است.
در حالیکه حزب میانه¬رو و سکولار یشعتید به عنوان قدرتمندترین حزب کابینه جدید، به دنبال حذف برخی امتیازات ویژه یهودیان ارتدکس در بودجه سالانه رژیم است، احزاب راست¬گرا از قبیل یامینا، امید نو و اسرائیل بیتنا به دنبال حمایت از امتیازات ویژه یهودیان ارتدکس در جامعه صهیونیستی هستند. بنابراین، این موضوع یکی از چالشهای مهم کابینه جدید در زمان تصویب بودجه سالانه است که خود یکی از حوزههای تنش زا در کابینه جدید به شمار میرود.
مولفههای قوامبخش کابینه جدید
با توجه به اختلافات و تعارضات ذکر شده در درون کابینه جدید، تداوم و پایداری چنین ترکیب ناهمگونی امری دشوار مینماید، با این وجود عوامل و مولفههای دیگری وجود دارد که می¬تواند بر خلاف پیشبینی¬ها، سرنوشت کابینه جدید را در مسیر متفاوتی قرار دهند و مدت زمان استمرار کابینه بنت-لاپید را کم یا زیاد کنند.
بلوک مخالف کابینه جدید، ائتلافی منسجم و قدرتمند از احزاب راست گرا از قبیل لیکود، شاس، یهودیت تورات متحد و حزب صهیونیسم مذهبی است که با وجود یکپارچگی فکری و انسجام عملی بیشتر نسبت به ائتلاف بنت-لاپید، نتوانستند تعداد کرسی¬های لازم برای حفظ قدرت را کسب نمایند. از نظر این گروه نفتالی بنت و دیگر احزاب راستگرا به دلیل جاهطلبیهای شخصی به آرمانهای صهیونیسم خیانت کرده و در ائتلافی با حضور چپها و عربها مشارکت کرده اند.
در حال حاضر رهبری بلوک مخالف را بنیامین نتانیاهو، یعنی مهمترین دلیل وجود کابینه ائتلافی جدید بر عهده دارد. به این ترتیب، دولت جدید که به سختی موفق به شکست نتانیاهو و کنار زدن وی از قدرت شده است تا زمانی که تهدید نتانیاهو را احساس کنند انگیزه مهمی برای حفظ ائتلاف و مدیریت حوزههای اختلاف دارند. اگر موتور محرکه ترکیب کابینه یعنی نتانیاهو تضعیف گردد حفظ تعادل این کابینه تصنعی دشوار خواهد بود و چشم انداز ائتلاف میتواند دچار تغییر گردد.
بنیامین نتانیاهو (رهبر بلوک مخالف) - نفتالی بنت و بائیر لاپید (رهبران کابینه تغییر)
علاوه بر این درکابینه جدید به جز حزب یش عتید، سایر احزاب عمدتا بین ۴ تا ۸ کرسی کنست را در اختیار دارند. این حزب¬ها با تعداد کرسی¬های اندک در حالی کنترل وزارتخانه¬های مهم را در اختیار گرفت¬ اند که در شرایط عادی شانس چندانی برای این مهم نداشتند؛ بنابراین طبیعی است که در شرایط کنونی به دنبال حفظ وضع موجود علی¬رغم اختلافات داخلی باشند.
در کنار عوامل و انگیزههای داخلی برای امکان پایایی کابینه جدید، نوع مناسبات دولت بایدن در کاخ سفید با کابینه جدید رژیم صهیونیستی عامل دیگری است که میتواند بر سرنوشت دولت بنت-لاپید تاثیر گذار باشد. دولت نتانیاهو پس از ترامپ در حوزههایی از قبیل شهرکسازیها، اشغال بلندی¬های جولان و نحوه مواجهه با پرونده هستهای ایران با دولت بایدن وارد چالش شد، تا جایی که نتانیاهو اعلام کرد در صورت نیاز حاضر است برای رفع تهدیدات از جانب ایران، ریسک متشنج شدن روابط با دولت بایدن را بپذیرد. اما دولت ائتلافی بنت-لاپید هرچند در موضوعات یاد شده الزاما با دولت بایدن هم نظر نیست، ولی مشارکت با آمریکا را مسئله¬ای استراتژیک و محوری میداند؛ به همین دلیل نسبت به دولت نتانیاهو هماهنگی بیشتری با واشنگتن دارد. به این ترتیب، همانگونه که حمایت ترامپ از نتانیاهو در حفظ جایگاه نخست وزیری وی موثر بود، حمایت دولت بایدن از دولت ائتلافی بنت- لاپید نیز می¬تواند به پایداری کابینه جدید کمک نماید.
نتیجهگیری
دولت جدید اسرائیل که با نام کابینه تغییر روی کار آمده است، ائتلافی شکننده از جناحهای سیاسی راست افراطی، چپ افراطی و یک حزب عربی است که با وجود تعارضات عمیق و صرفاً به دلیل مخالفت با بنیامین نتانیاهو و جاهطلبی رهبران احزاب درون کابینه حاضر به تشکیل ائتلاف شدهاند؛ بنابراین توافقی میان احزاب دورن کابینه بر سر مسائل مورد مناقشه صورت نپذیرفته است و آنها صرفا با هدف پیروزی در جنگ قدرت علیه نتانیاهو بدون حل کردن تعارضات در کنار هم قرار گرفتهاند. از این رو در نگاه نخست با در نظر گرفتن تعارضات عمیق میان جناحهای مختلف، کابینه بنت-لاپید شانس چندانی برای حفظ انسجام خود در بلند مدت ندارد و انتظار می¬رود با ورود به حوزههای حساسیت زا، آتش اختلافات دورن کابینه شعله ور شود.
در سمت مقابل مولفههایی از قبیل تهدید بازگشت نتانیاهو به قدرت برای احزاب درون کابینه، رضایت نسبی احزاب درون کابینه از شرایط موجود ناشی از تقسیم قدرت و هماهنگی نسبی کابینه جدید با دولت بایدن در آمریکا میتواند در حفظ تعادل ائتلاف شکننده بنت-لاپید موثر باشند. از این رو سرنوشت کابینه جدید تا حدود زیادی به توان رهبران آن برای مدیریت موضوعات مورد مناقشه و تعارضات داخلی بستگی دارد. باید منتظر ماند و دید که آیا نفتالی بنت و یائیر لاپید توان مدیریت حفظ این تعادل شکننده را دارند یا خیر؛ رخدادهای چالش برانگیز آینده میتواند آزمونی برای سنجش این موضوع باشد.