

وحید قربانی، دکترای روابط بینالملل و مدیرگروه سیاست خارجی پژوهشکده تحقیقات راهبردی در مصاحبه با خبرنگار بخش فارسی رادیو و تلویزیون مرکزی چین بر این نکته تاکید کرد که چین از منظر موفقیت سیاسی و اقتصادی اکنون هیچ چیز کم ندارد و میتواند به بیشتر از این نیز دست پیدا کند. این کارشناس روابط بینالملل معتقد است مردم چین دستاوردهای فعلی کشورشان و خروج از بن بستهای گذشته را مدیون الگو، تعهد و حسن نیت نخبگان حزب حاکم این کشور هستند. مشروح مصاحبه با دکتر وحید قربانی را در زیر مشاهده میکنید:
رادیو و تلویزیون مرکزی چین: چین در بسیاری از حوزهها در جهان در صدر جدول پیشرفتهای دنیا قرار گرفته است. به نظر شما چه عاملی پشت این موفقیت چین قرار دارد؟
وحید قربانی: قاعدتاً نزدیکترین پاسخ به این سؤال، مدیریت حزب کمونیست است. پاسخ شما را با یک بررسی کوتاه از تاریخ معاصر چین میدهم. امسال و در ماه جولای ما شاهد صدمین سالگرد تأسیس حزب کمونیست چین هستیم. برای مردم چین که دورۀ انحطاط کشورشان در قرن نوزدهم را به یاد دارند، این رویداد، رویداد بزرگی است. آنها بسیاری از دستاوردهای فعلی کشورشان و خروج از آن بن بست را مدیون الگو، تعهد و حسن نیت نخبگان حزب کمونیست هستند. حکمرانی نخبگان حزب کمونیست برای مردم چین حداقل از منظر من پژوهشگر روابط بین الملل، خوش یمن بوده و توانسته قدرت نسبی این کشور را در عرصه بین المللی افزایش دهد. شاید از منظر رشتههای دیگر، به این نظر من انتقاد وارد کنند، اما برای من که روندهای معاصر در حوزههای استراتژیک بین المللی را دنبال میکنم، این جایگاه در خور تحسین است.
زمانهای را تصور کنیم که چین همانند ایران عصر قاجار تحت استعمار غیر مستقیم غربی قرار داشت، بنادر و مراکز سوق الجیشی آن توسط غربیها تقسیم شده بود - که نمونه آن ماکائو و هنگ کنگ بود که تا ۲۰ سال پیش در اشغال و اجاره پرتغال و انگلیس بود- و مردم آن آیندهای به لحاظ حفظ استقلال و تمامیت ارضی، الگوی سیاسی حکمرانی و یا توسعه اقتصادی برای خود متصور نبودند. به طورکلی، عصری که همانند اواخر حکومت قاجار در کشور ما، مردم و روشنفکران آن، دغدغه دادن امتیاز کمتر به دولتهای اروپایی و جلوگیری از دست رفتن سرزمینهای بیشتر را داشتند. اما اکنون چینیها سخن از «رویای چینی» میکنند، و قلههای پیشرفت اقتصادی، نظامی و تکنولوژی را یک به یک فتح میکنند. اگر دقت کنیم، پیرو همین موفقیت چینیهاست که صحبت از قرن آسیایی میشود؛ این دستاورد بزرگی است.
این نکته را در نظر بگیرید که خود حزب کمونیست چین در واکنش به همین ضعفهای درونی، دغدغههای ضداستماری و ضد امپریالیستی شکل گرفته بود. پایههای حزب کمونیست چین پس از جنبش فرهنگی و سیاسی ضد امپریالیستی چهارم مه ۱۹۱۹ گذاشته شد، هر چند به طور رسمی در جولای ۱۹۲۱ تأسیس شد. این جنبش در برابر تداوم انفعال حکومت چین در پیمان صلح ورسای و دادن امتیاز به دولت ژاپن برای تسلط بر بخشی از خاک آن به وجود آمده بود. پس از این جنبش، دیگر دغدغههای بالا صرفاً وجه روشنفکرانه نداشت و پایگاههای مردمی بودند که این دغدغهها را آرزو میکرد. حزب کمونیست شکل گرفت و موفق به کنترل کشور شد، چراکه در آن مقطع به بهترین شکل این آرزها را پوشش میداد. به نظرم این الگوی برای مردم چین همچنان تنها راه تحقق آرزوهای بزرگ است.
رادیو و تلویزیون مرکزی چین: با توجه به صدمین سالگرد تاسیس حزب کمونیست، نقش این حزب را در وحدت مردم و پیشرفت چین چگونه ارزیابی میکنید؟
وحید قربانی: به طورکلی، توسعه سریع اقتصادی در چین در دوران پس از ۱۹۷۸ «جذاب» و «خیره کننده» است و اکثر صاحبنظران بر این نکته اذعان میکنند که این حزب کمونیست است که موتور محرکه تغییر بوده و توانسته این کشور را به سمت خلق ثروت و قدرت هدایت کند و غرور ملی را تقویت نماید. در اینجا، نمیخواهم ایدههای نخبهگرایانه توسعه را پیش بکشم، اما واقعاً شما راه رهایی و یا ایدۀ بهتری برای ملتهایی مانند چین که از چرخه توسعه جا ماندهاند، دارید؟ در یک نشستی با مقامات چینی بودیم، مثال خوبی زد. میگفت اگر مردم ما بخواهند روزی یک عدد تخم مرغ میل کنند، باید روزی ۱ میلیارد و ۴۰۰ میلیون عدد تخم مرغ در اختیار داشته باشند. تصور کنیم برای این حجم از مردم بخواهیم برنامهریزی توسعهای کنیم و یا شئون مختلف زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و یا نظامی- امنیتی آنها را بخواهیم تنظیم کنیم. قطعاً کار دشواری است و به خصوص در این مرحله از توسعه در دنیا که هر روز حکمرانی و کنترل این امور دشوارتر میشود. این نکته را فقط و فقط از منظر اندازه جمعیت این کشور نمیگویم، بلکه از منظر توسعه که هر روز سختتر و دشوارتر میشود و حسن نیت و تعهد عمیق نخبگان سیاسی کشورهای در حال توسعه را میطلبد، عرض کردم. اکنون با این سرعت از تحولات توسعه دنیا، یک خطا حکمرانی میتواند سرنوشت ملت شما را تغییر دهد.
این نکته شایان توجه است که چینیها تا پیش از کنترل حزب کمونیست در سال ۱۹۴۹ انواع ایدهها را طی ۵ دهه آزمونی کرده بودند، نزدیک به ۴ دهه کشورشان در معرض آشوب و جنگ داخلی و بین المللی بود؛ اما به نتیجه مطلوبی دست نیافتند. اما الگوی فعلی که مطابق با هویت، تمدن و نقش جهانی چین است و از سال ۱۹۴۹ بارها و بارها بازتنظیم شده است و توانسته وحدت مردم و پیشرفت و توسعه این کشور را رقم بزند.
در اینجا تعهد و حسن نیت نخبگان سیاسی برای باز تنظیم مسیر و حتی الگوهای سیاسی حاکم بسیار اهمیت دارد. برای مثال، در حالیکه اکنون بیش از چهار دهه است که نخبگان حزب کمونیست چین اتخاذ سیاستهای توسعهای را پیش میبرند، در عین حال، نوعی مکانیسم برای شناسایی خطای سیستم به وجود آوردهاند. برای مثال، در یک دهه اخیر و در زمامداری آقای شی جین پینگ اصلاح و بازتنظیم الگوی کلان توسعه را میتوانیم در حوزههای مختلف به ویژه در زمینههای نهادی و روندهای غالب فکری ببینیم. از سیاست خارجی و تجارت خارجی این کشور گرفته تا جزئیترین شئون سیاسی و اجتماعی مردم چین با رهبری آقای شی این اصلاحات شکل گرفته است. این ظرفیتی است که نخبگان حاکم حزب کمونیست توانستهاند با تعهد و حسن نیت خود خلق کنند. این همان پویایی است که در تضاد با روند حاکم بر اکثر کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا است که نخبگان آنها فرصتهای توسعه را نابود کرده و کشورهای خود را غارت نمودند و یا در مسیر اشتباهی رهبری میکنند. چینیها در این چند دهه اخیر از منظر نخبگان سیاسی که باور، تعهد و حسن نیت به سرنوشت ملت خودشان داشته باشند، واقعاً شانس آوردند.
به نظرم برای جوامع جا مانده از چرخه توسعه، خروجی که از کنترل نخبگان قدرت بر داراییها و نهادهای خلق قدرت و ثروت نسبت بیرون میآید، بر خود الگوی حکمرانی و یا دستیابی به این نمایندگی از مردمشان اهمیت بیشتری دارد. تقدم با نتیجه حکمرانی یا به عبارت بهتر خیر عمومی (collective good) است و اگر نتیجه به خیر عمومی یعنی توسعه و موفقیت ملت نیانجامد، دومی به خودی به خود، مشروعیتش را از دست میدهد. چنانچه از زمان جنگ جهانی دوم انواع و اقسام الگوهای سیاسی بر ملل مختلف استیلا پیدا کردند و شانس خود را به مرحله آزمون گذاشتهاند، اما به علت عدم دستیابی به نتیجه مطلوب، از قدرت ساقط گشتند. به نظرم این موضوعی است که نخبگان سیاسی حزب کمونیست چین به خوبی درک کردهاند. نخبگان یک کشور میتوانند استفاده از داراییها و منابع در کنترل خود را در راههای اتخاذ سیاستهای تولیدی و نوآورانه که موجب پیشرفت اقتصادی، اشتغال و کاهش نابرابری میشود، هدایت کنند، یا اینکه منابع در کنترل خود را به سمتی رهنمون سازند که فقط فقط با آن فرایندهای تصمیمگیری سیاسی در جامعه را کنترل نمایند و نهادهایی را در سیستم طراحی کنند که منافع آنها را تأمین سازد و گردش کار خطای سیستمی را برای اصلاح و بازتنظیم نادیده بگیرند.
رادیو و تلویزیون مرکزی چین: به نظر شما چرا حزب کمونیست چین توانسته در مقایسه با نظامهای لیبرال غرب هم موفقیت اقتصادی و هم موفقیت سیاسی قابل توجهی کسب کند؟
وحید قربانی: به نظرم این را باید در کانتکست و بستر خاص هر جامعه و مرحله توسعه سیاسی و اجتماعی –اقتصادی که دنیا در آن قرار دارد، سنجید. شرایطی که جامعه چینی با حزب کمونیست مسیر خود را شروع کرد، با فرایندی که کشورهای غربی طی کردند، فرق دارد. اما به نظرم از منظر موفقیت سیاسی و اقتصادی این کشور اکنون چیز کم ندارد و میتواند به بیشتر از این نیز دست پیدا کند. البته آنها هنوز ابتدا راه هستند، این همان چیزی است که برنامههای توسعه کلان بزرگ چینیها نشان میدهد و اکنون آنها زیاد به خود غره نمیشوند. بسیاری که موفقیت سیاسی و اقتصادی چین را کم ارزش نشان میدهند، کانتکست و بستری داخلی و بین المللی این کشور برای توسعه را توجه ندارند.
شاید معیارهای ارزیابی موفقیت یک ملت رشد، توسعه، برابری و یا موفقیت سیاسی و نظامی یکسان باشد، اما لوازمی که برای تکمیل و تداوم توسعه و موفقیت یک ملت نیاز است و نوعی برنامهریزیهایی که ضرورت دارد، با یکدیگر فرق دارد. چینیها لوازم توسعه خاص خود را فراهم کردهاند و مدل برنامهریزی مختص خودشان را فراهم کردند. بگذارید یک مثال بزنم. همه کشورها در مسیر نیل به توسعه به نوعی خصوصیسازی را مدنظر قرار میدهند، اما چینیها روند خاص خود را در امر خصوصیسازی طی کردهاند. آنها بعد از اصلاحات و گشایش اقتصادی این روند را با ساساک یا کمیسیون مدیریت و نظارت دارایی دولتی چین کنترل و مدیریت کردند. ساساک بزرگترین نهاد اقتصادی جهان است که به نظرم چینیها برای مدیریت و نظات بر روند خصوصیسازی در کشورشان آن را تأسیس کردند و اکنون با کنترل سهم نزدیک به ۳۰ درصد شرکتهایی که خصوصی میشوند، از زیر سؤال رفتن کامل الگوی توسعه سوسیالیستی چینی جلوگیری به عمل میآورد. چینیها با تأسیس این نهاد با مشکلاتی مانند مشکلات کشور ما که در روند خصوصیسازی اتفاق افتاد و به تعطیلی شرکتها و کارخانهها انجامید و یا به ضرر کارگران و کل کشور تمام شد، مقابله میکنند. مثال این ابتکارات چینی بسیار است و میخواهم پیچیدگی شرایط و کانتکست توسعهای چین و یا دشواری تداوم رشد و توسعه آن را نشان دهم. همین سیاست چرخه دوگانه که ادبیات آن از یک سال اخیر در حال تکمیل است، ناشی از شرایط و کانتکست خاص چینی توسعه است.
رادیو و تلویزیون مرکزی چین: پیش بینی شما از توسعه و پیشرفت چین چیست؟ چه چشم اندازی را برای این کشور متصور هستید؟
وحید قربانی: به نظرم مسیر توسعه و پیشرفت چین بسیار دشوار است. مشکلات و عوامل داخلی و بین المللی متعددی در مسیر آنها سنگ اندازی میکند. با خصومتها و حتی کژکارکردیهای بسیاری روبه رو خواهند شد که نوساناتی در مسیر تداوم توسعه و پیشرفت این کشور خلق میکند. با این وجود، نوسانات کوتاهمدت را نباید با روندهای بلندمدت اشتباه گرفت. دلیل متقاعدکنندهای وجود ندارد که نشان دهد، این توسعۀ اقتصادی همچنان ادامه نمییابد، حتی اگر با رشد و موفقیت کمتری در بلندمدت به اجرا در بیاید. این همان نکتهای است که حاکمان و نخبگان سیاسی حزب کمونیست چین اخیراً به آن رسیدهاند و سیاستهای اخیر از جمله چرخه دوگانه نیز تا حدی ناشی از این روند است. این نکته را در پایان باید عرض کنم که تفسیر ملتها از خیر عمومی متفاوت است و در اینجا چینیها، خیر عمومی را جدا از پیشرفت صرف مادی یا توسعه اقتصادی، تحقق حس همبستگی اجتماعی و تقویت هویت و غرور ملی تفسیر میکنند. اگر این تفسیر را در نظر بگیریم، به نظرم چینیها تمام تلاش خودشان را برای آن انجام خواهند داد.