

وحید قربانی مدیرگروه سیاست پژوهشکده تحقیقات راهبردی در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری فارس به بیان الگوی عملیاتی بیانیه مشارکت جامع راهبردی چین و عربستان سعودی و دلالتهای آن برای ایران پرداخت. به گزارش خبرگزاری فارس، برای اینکه بتوانیم بیانیه «مشارکت جامع راهبردی ۲۰۱۶ ایران و چین» و سند اخیر امضایی «برنامه همکاری جامع ۲۵ ساله» دو کشور را درک کنیم، باید تصویری کلی از الگوی مشارکت چین با دیگر کشورها داشته باشیم. «مشارکت»، ارتقای تعاملات دو کشور براساس احترام متقابل، اعتماد متقابل و برابری است که در راستای آن، هر دو طرف تلاش میکنند تا یک رابطه برد - برد و متقابلاً سودمند شکل دهند. هماکنون چین، کشور پیشرو در به کارگیری الگوی دیپلماسی مشارکت در دنیا به شمار میآید و از نظر توزیع منطقهای، چین با ۱۰۷ کشور و سازمانهای منطقهای از جمله ۳۸ مورد در آسیا، ۱۶ مورد در آفریقا (۱۴ مشارکت در حوزه منا)، ۱۷ مورد در آمریکای لاتین، ۲۸ مورد در اروپا و آمریکا و ۸ مورد در اقیانوسیه همکاری ایجاد کرده است.
نکتهای که در این بین اهمیت دارد، این موضوع است که اکثر کشورها در زیر لوای «بیانیه» مشارکت خود با چین تفاهمنامه مشترک، سند و یا برنامه غیرالزامآوری جدید با این کشور امضا نکردند، بلکه بیشتر چارچوبی مانند کمیسیون یا کمیته سطح بالا تأسیس میکنند و اقدام به اجرای بیانیه مشارکت در بخشها و توافقات مختلف میکنند؛ بخشها و توافقاتی که مدنظر بیانیه اعلامی دو طرف بوده است. برای مثال، روسیه، عربستان سعودی، امارات و قطر نمونه روشنی در این زمینه به شمار میآیند. به طور کلی، این الگوی چین در پیشبرد دیپلماسی مشارکت و مکانیسم اجرای آن در حوزه عملیاتی است.
در این راستا، پرداختن به الگوی اجرای مشارکت جامع راهبردی عربستان سعودی با چین اهمیت دارد:
عربستان و چین سال ۲۰۱۶ همزمان با سفر «شی جین پینگ» به این کشور (و ایران و مصر)، بیانیه افزایش سطح روابط و هدفگذاری «مشارکت جامع راهبردی» را اعلام کردند. دو طرف در راستای مکانیسم اجرای بیانیه و دستیابی به اهداف مشارکت جامع راهبردی، ایجاد یک نهاد استراتژیک مشترک دوجانبه را برای فعالیت به عنوان چارچوبی برای تماسهای دو جانبه در آینده اعلام کردند. به نظر میرسد مهمترین بخش و اصلیترین پیام دلالتبخش دیپلماسی مشارکت این دو کشور، همین موضوع فرمول و مدل اجرا و عملیاتی سازی آن است.
مقامات دو کشور به سرعت و پس از اعلام بیانیه در سال ۲۰۱۶، «کمیته مشترک سطح بالا چین - عربستان سعودی» (China-Saudi Arabia High-level Joint Committee) را برای هدایت همکاری ایجاد کردند و به ترتیب رئیس آن را دو مقام عالیرتبه، یعنی معاون وقت نخست وزیر چین، «ژانگ گائولی» و معاون وقت ولیعهد عربستان سعودی در آن زمان، یعنی محمد بن سلمان تعیین کردند. کمیته مشترک سطح بالا به طور منظم جلساتی را برنامهریزی کرد که در این راستا، اولین جلسه با سفر معاون وقت ولیعهد (محمد بن سلمان) به چین در اوت ۲۰۱۶ برای اجلاس گروه ۲۰ (G ۲۰) آغاز شد. پس از آن کمیته مشترک سطح بالا تشکیل جلسه داد و پانزده توافقنامه و تفاهمنامه به امضا رسید که شامل انرژی، معدن، توسعه مسکن، همکاری فرهنگی و همکاریهای علمی و فناوری بوده است. پس از سفر پادشاه سلمان بن عبدالعزیز در مارس سال ۲۰۱۷، بیست و یک توافق از جلسه سال گذشته نهایی شد که رقم مالی آن حدود ۶۵ میلیارد دلار تخمین زده میشد.
دومین جلسه کمیته مشترک سطح بالا در آگوست ۲۰۱۷ در ریاض برگزار شد و توافقاتی ۷۰ میلیارد دلاری دیگر همراه با تفاهمنامه برای یک صندوق سرمایهگذاری مشترک ۲۰ میلیارد دلاری در دستورکار قرار گرفت. این صندوق تا سال ۲۰۱۹ فعال نشده بود، اما به نظر میرسد با بودجههای مشابهی که چین با امارات عربی متحده، روسیه و قطر ایجاد کرده است، مشابهت دارد. این صندوق سرمایهگذاری مشترک پیشنهادی توسط صندوق توسعه صنعتی عربستان سعودی و صندوق راه ابریشم و بانک اوربریات (Everbright) در حال توسعه است. دو کشور قرار است در صورت فعال شدن این صندوق، از آن برای توسعه پروژهها استفاده کنند.
هماکنون، حوزههای مختلف روابط چین و عربستان سعودی تحت تأثیر این مشارکت و نیز پیشبرد متعاقب آن افزایش یافته است. برای مثال، در طی سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۹، فقط سطح سرمایهگذاری چین در این کشور به بیش از ۲۰ میلیارد دلار و دو کشور با احتساب افزایش فروش نفت، بالاترین سطح تجارت منطقهای (۷۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰) را تجربه میکنند. همچنین سطح فروش نفت عربستان به چین نیز در چند سال اخیر دو برابر و نزدیک به ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه در روز رسیده است.
علاوه بر این، چین و عربستان سعودی در جولای ۲۰۲۰ به پیشنهاد وزیر خارجه چین، از عزمشان برای ارتقای مشارکت جامع راهبردی دو کشور سخن گفتهاند. در واقع این خبر درست زمانی منتشر شد که در کشورمان در تابستان گذشته بر سر پیشنویس غیررسمی منتشر شده از برنامه همکاری جامع ۲۵ ساله جنجال به پا شده بود.
نتیجه اینکه هر چند ایران با چین بیانیه مشارکت راهبردی را سال ۲۰۱۶ اعلام کرد، اما دستگاه دیپلماسی کشورمان حتی به رغم فارغ شدن از مذاکرات هستهای و دستیابی به برجام، دو سال (بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸) اقدام جدی در این راستا نکرد و تنها سال ۲۰۱۸ دوباره-و به ناچار-برای رفع کژکارکردیها، فشار حاکمیت و نشان دادن مجدد اراده به طرف مقابل، نگارش سند برنامه همکاری جامع ۲۵ ساله را در دستورکار قرار داد.
در این فضا به نظر میآید که اگر دستگاه دیپلماسی از سال ۲۰۱۶ درست کار میکرد، نیازی به این هیاهوها و سر و صداهای اخیر نبود. به عبارت دیگر، به لحاظ شکلی، پیشبرد مشارکت ایران با چینیها از ابتدا دچار مشکل بوده است که بخش عمده آن ناشی از چشماندازهای همیشگی سینوسی حاکم بر سیاست خارجی کشورمان است. در این مرحله، اگر دستگاه دیپلماسی و ستاد ویژه چین کشورمان واقعاً به فکر تحقق اهداف مشارکت جامع راهبردی سال ۲۰۱۶ هستند، باید مانند بسیاری از کشورهای غرب آسیا بدون هیاهو در قالب فرمولهای مشخص و به شکل جدی، دیپلماسی مشارکت را وارد فاز اجرایی کنند.
در پایان باید به این نکته توجه کنیم که به رغم تنشهای رو به تصاعد آمریکا و چین، مقامات پکن هنوز تصمیم نگرفتهاند که غرب آسیا را به صحنه رقابت خود با این کشور تبدیل کنند. قاعدتاً در چنان روزی، سیاست بسیاری از کشورهایی غرب آسیا در قبال چین که اکنون با آن مشارکت دارند، ناپایدار و دچار «ابهام استراتژیک» خواهد شد و در آن روز، چین تنها به کشورهایی میتواند اتکاء کند که در شبکه حامی آمریکا تعریف نشوند و برای همین است که ما باید از همین امروز از موقعیت «صبر استراتژیک» خارج شویم و از این فرصت (قدرتهای نوظهور) و نقش بالقوه خودمان، بهره کافی را برای رشد و توسعه اقتصادی کشورمان ببریم.
آدرس یادداشت در خبرگزاری فارس:
https://www.farsnews.ir/news/14000117000429