

مقدمه
مشارکت خلاقیت دیپلماسیِ جمهوری خلق چین پس از جنگ سرد است که بر اصل عدم اتحاد و عدم تقابل استوار گردیده است. البته مفهوم مشارکت در طول جنگ سرد بین دولت¬ها در حال توسعه و قدرت¬های بزرگ وجود داشت. دیپلماسی مشارکت طی سالیان اخیر به یک ابزار مهمِ سیاست خارجی چین بدل شده است. نکتۀ قابل توجه آن است که مقامات چینی توجهشان را معطوف به حیطۀ جغرافیایی خاصی نکردهاند و از امریکای لاتین تا جنوب غربآسیا توانستهاند توافقنامههای مشارکت فراوانی را منعقد نمایند. بنابراین، دیپلماسی مشارکت ایران و چین که در قالب توافق ۲۵ ساله بروز یافته است، اولین مورد در این زمینه نیست و چین در این راستا، تجربه موفقی در این زمینه با روسیه داشته است. در این یادداشت به دیپلماسی مشارکت پکن – مسکو پرداخته و دلالت آن برای ایران احصا میگردد.
جایگاه برنامه مشارکت راهبردی در سیاست خارجی چین و روسیه
در قرن بیست و یکم، مدار قدرت به تدریج از غرب در حال چرخش به سمت شرق، به خصوص شرق آسیا، شبه قاره هند و اوراسیا است؛ بنابراین تنظیم روابط با کشورهای این مناطق، برای افزایش سهم از قدرت جهانی مورد نیاز است. چین و روسیه نیز بعنوان دو قدرت جهانی در ساختار سیاست بین الملل سعی در ارتقا همکاریهای دوجانبه و چند جانبه با کشورهای این مناطق میباشند. در این راستا، برنامۀ مشارکت از جمله راهبردهایی میباشد که جمهوری خلق چین از طریق آن کوشیده است تا ضمن برقراری روابط حسنه و عمیق چند جانبه با کشورهای هدف، شرایط لازم را برای ارتقای جهانی خود فرآهم آورد. چین به منظور اهداف کلان سیاسی و اقتصادی خود در سالهای گذشته بخصوص بعد از جنگ سرد، با کشورهای مختلفی پیمانهای مشارکت دو جانبه را به امضا رسانده است که جامعترین و مهمترین آن را با فدراسیون روسیه منعقد کرده است. روسیه نیز مانند پکن با درک تغییر و تحولات ناشی از قدرت در سالهای آتی سعی دارد با اتعقاد برنامههای مشابه با چین و کشورهای مختلف، نفوذ خود را در آسیای غربی و شپه قاره گسترش دهد.
مشارکت راهبردی جامع همکاری چین و روسیه
در خصوصِ خصایص روابط دو جانبه پکن و مسکو میتوان چنین اظهار داشت که نوع روابط این دو کشور تحت عنوان «مشارکت راهبردیِ جامع همکاری» (Comprehensive Strategic Partnership of Coordination) شناخته میشود که بالاترین سطح رابطۀ جمهوری خلق چین با کشورهای هدف محسوب میشود. این همکاری شامل بازدیدهای مکرّر رهبران دو دولت، مکانسیمهای ارتباطی نهادینۀ سطح بالا در تمام سطوحِ مربوط به انرژی، تجارت و سرمایه گذاری، همکاری منطقه ای، اجرای قانون، مبادلۀ فرهنگی و امنیتی- راهبردی، تعمیق اعتماد متقابل سیاسی با حمایت قاطعانه از یکدیگر در موضوعات حاکمیتی، امنیتی، تمامیت ارضی و توسعه ملی، برخورد با تهدیدات مشترک (مانند ناتو)، همکاری و مشارکت در ابتکارت بین المللی همانند بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا و ابتکار کمربند ـ راه، همکاری و هماهنگی در نهادهای بین المللی، همکاری در چارچوب نهادهای چند جانبه گر همانند سازمان ملل، جی ۲۰، بریکس، حمایت از موضع یکدیگر در مسائل سیاسی و امنیتی نظام بین الملل و... است. به بیانی بهتر میتوان اظهار داشت که جمهوری خلق چین و فدراسیون روسیه در بالاترین سطح از همکاری دو بازیگر در روابط بین الملل با هم همکاری میکنند. بدین ترتیب که رزمایش نظامی مشترک، تقویت همکاری در زمینه فناوری و نظامی، ایفای نقش هماهنگ در اجرای اقدامات بشر دوستانه، گفتگوی امنیتی و انتقال تجربههای نظامی به یکدیگر بین دو طرف رو به گسترش و در سطح بسیار بالایی قرار دارد. در همین راستا و در سال ۲۰۱۴/۱۳۹۳، قرارداد تاریخیِ ۳۰ سالهای به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار در رابطه با انتقال گاز از طریق خط لوله «سیبری» از فدراسیون روسیه به جمهوری خلق چین امضا شد. دو کشور در بیانیهای در سال ۲۰۱۸/۱۳۹۷ بر تقویت همکاری در همۀ زمینهها از جمله ارتباطات و هماهنگی راهبردی نیروهای مسلح، ارتقا همکاری نظامی ـ فنی و همکاری در برابر چالشهای امنیتی، جهانی و منطقهای تأکید کردند. علاوه بر این، در سال ۲۰۱۹/۱۳۹۸ طرفین برنامۀ مشارکت راهبردیِ جامع را برای تعمیق بیشتر روابط بازنویسی کردند.
دلالت برنامه مشارکت چین- روسیه برای ایران
اگرچه انتخاب راهبرد گرایش به شرق و متنوعسازی گزینههای پیشروی دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران امری کاملاً صحیح، مطلوب و در جهت موازنه سازی با غرب میباشد، اما باید توجه داشت که چین و همچنین روسیه بهسبب جامعنگری و عقلانیت راهبردی که دارند، پهنۀ سیاست بینالملل را بهمثابه مجموعهای درهم تنیده مینگرد که نباید در آن یکجانبه و یکسویه رفتار نماید.
این سیاست پیامها و دلالتهای مختلفی برای جمهوری اسلامی ایران در همکاری با این دو قدرت نوظهور در پی دارد. چین و روسیه به لحاظ وجود اشتراکات فراوان (مانند: منافع و تهدیدات مشترک) که در طی سالهای گذشته حاصل شده است، به این نتیجه رسیده اند که برنامه همکاری مشارکت جامع راهبردی میتواند به بهترین شکل ممکن منافع دو طرف را برآورده سازد.
به طورکلی، با حضور ترامپ در رأس سیاست خارجی امریکا و به موازات آن خروج وی از برجام و اتخاذ سیاست فشار حداکثری، جمهوری اسلامی ایران را برآن داشت تا با نگاهی راهبردی و بلندمدت و هم راستا با تحولات جهانی قدرت و همچنین کاهش فشارها و اثرات منفی تحریمها و تجربه همکاری با مجموعۀ غرب، به طرف همکاریهای بلندمدتی را در قالب مشارکت جامع راهبردی با کشورهای دوست (از جمله چین) حرکت کند تا هم به لحاظ داخلی بتواند مسیر جدیدی برای کاهش فشارهای ناشی از تحریمهای غرب و مراودات اقتصادی باز نماید و هم در سطح بین المللی در جنگ سیاسی با ایالات متحده امریکا و غرب بتواند مواضع قدرتهای نوظهور را هم راستا با مواضع خود قرار دهد. در این راستا، پیمان مشارکت راهبردی ۲۵ ساله تهران و پکن بعنوان اولین گام در این زمینه در فروردین ۱۴۰۰ برداشته شد تا دو طرف بتوانند در فضای جدید، همکاریهای دوجانبه را در قالب مشارکت راهبردی تداوم و ارتقاء دهند. ایران همچنین آمادگی خود را برای امضای پیمانی مشابه با فدراسیون روسیه نیز متعاقبأ اعلام کرده است.
جمهوری اسلامی ایران نیز با دارا بودن سطح بالایی از این اشتراکات (مانند: نزدیکی جغرافیایی، وجود سازمان همکاری شانگهای در منطقه، اتحادیه اقتصادی اوراسیا، مگا پروژه کمربند – راه، تامین انرژی مورد نیاز چین، مخالفت با یکجانبه گرایی امریکا، وجود تحریمهای اقتصادی امریکا و غرب غلیه سه کشور، نگاه به شرق و...) میتواند در این راستا برنامه مشارکت راهبردی خود را علاوه بر چین با سایر قدرتها نیز دنبال کند. البته نکته حائز اهمیت در این زمینه رعایت قاعده موازنه سازی و عدم اتکای صرف و بیش از حد به هرکشور و تلاش برای متنوع سازی سیاست خارجی کشورمان است.